تفاوت جوانان امروز با نسلهای پیشین
جهانی شدن ارزشها
خواجهنوری، پژوهشگر اجتماعی در گفتوگو با قدس
بیژن خواجهنوری، پژوهشگر اجتماعی و استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه شیراز درخصوص جوانان امروز و تفاوت نگرش آنها با نگرش جوانان گذشته به ما میگوید: مهمترین تفاوت نسل جوان امروز با نسل گذشته در مفهوم جهانی شدن ارزش ها و مدرنیته است؛ در واقع پدیده جهانی شدن به دنبال مدرنیته و استفاده از شبکههای مجازی و اینترنت رخ داده و جهان امروز را به دنیایی بدون مرز تبدیل کرده است که اطلاعات گسترده در خصوص فرهنگها و سبکهای مختلف زندگی را در دیگر کشورها در اختیار کاربران که تعداد قابلتوجهی از آنها را جوانان تشکیل میدهند قرار میدهد، به همین دلیل جوانان امروز تغییرات ارزشی بیشتری را تجربه میکنند، در حالی که جوانان نسل گذشته تا این حد تحت تأثیر مدرنیته قرار نداشتند.
تفاوت جوانان امروز با نسلهای پیشین
گسترش فضای مجازی موجب شده اطلاعات به سرعت انتشار پیدا کند و افراد با مظاهر نوین فرهنگ و تمدن در جهان پیرامون خود آشنا شوند و بخواهند رفتارهای خود را با فرهنگ و تمدن جدید هماهنگ کنند و همین موضوع موجب تفاوتهای مشهود آنها با نسلهای پیش شده است. البته تأثیرپذیری جوانان از مدرنیته در دورههای مختلف وجود داشته و انکارناپذیر است، برای مثال نگرش جوانان دهه۶۰ که جوانان دوره پهلوی دوم محسوب میشدند با جوانان دهه ۴۰ که در دوره پهلوی اول زندگی میکردند، متفاوت بود. اما اکنون به دلیل نفوذ شبکههای مجازی در جامعه جهانی این تفاوتها مشهودتر است و با اطلاعاتی که در اختیار جوانان قرار داده میشود ذائقه آنها را در حد گستردهای تغییر داده و ارزشهای ایشان را دگرگون کرده است در نتیجه موجب شده جوانان امروز خواستهها و نیازهایی را مطالبه کنند که جوانان نسل گذشته آنها را تجربه نکرده بودند و این موضوع جامعه را با شکاف نسلی مواجه کرده است. به این معنا که گستره انتظار جوانان امروز از زندگی، بسیار بیشتر از انتظارات جوانان دهه ۶۰ از زندگی است.
فرزند زمان خویشتن باش
با اشاره به حدیث صریح مولی الموحدین حضرت علی(ع) مبنی بر اینکه «فرزندان خود را به آداب و رسوم زمان خود اجبار نکنید، زیرا آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند» گرچه ممکن است نسل جوان امروز با نسل گذشته تفاوت داشته باشند اما این موضوع به معنای فاصله گرفتن آنها از ارزشهای دینی جامعه نیست. اسلام از ظرفیت بسیار بالایی برای بهروز شدن برخوردار است و سیاستگذاران فرهنگی جامعه باید بکوشند این ارزشها را مطابق با نیاز جوانان امروز بهروز کنند تا با ارتقای سطح فرهنگ جامعه فاصله تفاوتها بین نسلها کاهش یابد و تصمیمگیران جامعه که بیشتر آنها از نسل گذشته هستند، بتوانند نیازهای جوانان را بهدرستی درک کنند و به آنها پاسخ دهند.
اگر مسئولان به علوم اجتماعی جدید آشنا باشند و سیاستگذاریهای خود را بر مبنای نیازهای جوانان تطبیق دهند، تا حد قابلتوجهی میتوانند از شکاف نسلها و حتی مهاجرت جوانان که کمترین پیامد آن خروج ارز و بزرگترین آسیب آن خروج سرمایههای انسانی از کشور است پیشگیری کنند. اما اگر به این دو مهم توجه نداشته باشند بیتردید شکاف نسل جامعه امروز با جوانان دهه۷۰، در آینده به گسست نسل جامعه۱۴۱۰ ایران با دهه هشتادیها و دهه نودیها تبدیل خواهد شد.
بازاندیشی هنجارها
در مطالعاتی که در حوزه جوانان از سوی نهادهای مختلف فرهنگی و اجتماعی انجام میشود، متأسفانه برخی از این مطالعات با نگاه از بالا به پایین و بیش از اندازه خوشبینانه به همه هنجارهای پیشبینیشده از سوی سیاستگذاران فرهنگی انجام میشود که نتیجهای از پیش تعیینشده دارد و هیچ خروجی برای نظام و جامعه در پی ندارد. در حالی که جامعه امروز نیازمند تحقیقات و پژوهشهای عالمانهای است که با در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان و با بررسی نیازهای اساسی جوانان بتواند ضمن بازاندیشی و بهروز کردن هنجارهای فرهنگی و ارزشهای ایرانی اسلامی، به روش صحیح به مطالبات جوانان پاسخ دهد و به فرموده رهبر معظم انقلاب زمینهساز امید جوانان به آینده شود.
نسل جوان دیروز انتظار ندارد جوانان امروز از فرهنگ ایرانی اسلامی فاصله بگیرد با اینحال فناوریهای نوین، اطلاعاتی را در اختیار جوانان قرار میدهد که متأثر از فرهنگ غربی است. رسانههای فارسیزبان بیگانه با بررسی نیازهای فرهنگی جوانان و نوجوانان ما، برای آنها خوراک فرهنگی تولید میکنند و میکوشند آنها را مجذوب سبک زندگی غربی کنند. بنابراین اگر بخواهیم ذائقه فرهنگی و مطالبات جوانان ما متأثر از سبک زندگی غربی نشود، باید با نزدیک کردن نگرش خود به نگرش آنها و پاسخگویی به مطالباتشان امید این نسل را به آینده تقویت کنیم.
افتخار به فرهنگ ایرانی و اسلامی
همه ما به فرهنگ ایرانیاسلامی خود اعتقاد داریم و به آن افتخار میکنیم. این یک واقعیت است که اسلام دین و تمدنی پویاست و قادر است جوانان هر زمان را در هر مکان شیفته خود کند. از سویی دیگر با توجه به اینکه جوانان هر دوره مطالبهگر و خواهان تغییر و تحول هستند، نمیتوان انتظار داشت همچون پدران ۶۰ساله و پدربزرگهای ۸۰ساله خود زندگی کنند، زیرا هرچه فرهنگ پویاتر باشد، جوانان بیشتری را به خود جذب میکند، همانطور که اگر منفعلانه رفتار کنیم جذب دیگر فرهنگها میشوند. بنابراین با توجه به اینکه فرهنگ ایرانی و اسلامی ما قابلیت بهروز شدن دارد، لازم است با بازاندیشی ارزشهای بنیادین جامعه و بهروز کردن آنها هنجارهای تازهای را برای جامعه تعریف کرد و به نیاز تحول و تغییرپذیری جوانان پاسخ داد.
در پاسخ به این پرسش که چه راهکاری میتوان برای بازاندیشی و بهروز کردن هنجارهای فرهنگی جامعه پیشنهاد داد، میتوان گفت: اگر به میانگین سن مسئولان و تصمیمگیران کشور توجه کنیم، متوجه خواهیم شد که طی یکی – دو دهه گذشته مسئولان جوانان را جدی نگرفته و در واگذاری مسئولیتها به آنها توفیق چندانی نداشتهاند. البته نباید این واقعیت را نیز نادیده گرفت که یکی از معضلات جامعه امروز ما مسئولیتپذیری جوانان است که در شیوه تربیتی آنها ریشه دارد. بررسیهای انجام شده در این حوزه نشان میدهد طی دو دهه اخیر نهاد خانواده، مدرسه و حتی دانشگاه در واگذاری مسئولیت به کودکان و نوجوانان دیروز که جوانان امروز هستند کمکاری کردهاند و همین موضوع موجب شده است جوانان ما در مقایسه با جوانان دهههای گذشته آنگونه که باید حس مسئولیتپذیری نداشته باشند.
این یک واقعیت است که هرچه امید جوانان به آینده افزایش پیدا کند به همان میزان آسیبهای اجتماعی همچون فقر، طلاق، اعتیاد، خودکشی و به طور کلی نارضایتی آنها از جامعه کاهش مییابد و به این ترتیب زمینه بهرهوری بیشتر از ظرفیت نیروی جوان و در پی آن پویایی، رشد و توسعه کشور فراهم خواهد شد.
آموزش و پرورش |
مهمترین ضعف آموزش وپرورش این است که از تحولات جامعه به شدت عقب مانده است
حسن بنیانیان استاد دانشگاه و از صاحبنظران مسائل فرهنگی کشور در گفتوگویی با بیان مطلب فوق درخصوص مهمترین ضعفهای نظام آموزشوپرورش کشورگفت : برای این امر دو دلیل وجود دارد که عبارتند از :
- این نهاد تربیت بچههای جامعه را بر عهده دارد.
- معلمانی که در این مجموعه کار میکنند از فرهیختگان جامعه هستند و اگر دانش و معلومات و اندیشههای صحیحی داشته باشند، خودشان منشأ تحول در فرهنگ عمومی جامعه خواهند بود.
وی افزود:به دلیل مشکلات ریشهای آموزش و پرورش که از قبل و بعد انقلاب وجود داشته است، این کارکرد فرهنگی و تربیتی آموزش و پرورش در صحنهی جامعه مشهود نیست.
اگر خلاصه کنیم، به نظر میرسد مدتهاست رسالت اصلی آموزش و پرورش، که فرهنگسازی است، تحت تأثیر انتقال حجم وسیع اطلاعات ناقص به دانشآموزان قرار گرفته است. حتی میتوان گفت کارکرد تربیتی آموزش و پرورش بعد از انقلاب ضعیفتر هم شده است.
نامبرده همچنین گفت :قبل از انقلاب، نیروهای خدومی که دلشان نمیخواست در بخشهای دیگر کار کنند در آموزش و پرورش مشغول میشدند و در آنجا وظایف تربیتیشان را به خوبی انجام میدادند. به همین دلیل، آموزش و پرورش در شکلگیری انقلاب نقشی جدی ایفا میکرد. این نهاد، از قبل انقلاب، بدنهی بسیار سالمی داشت که هنوز آن بدنهی سالم را حفظ کرده است.
آموزش وپرورش به شدت سیاسی شده است
این کارشناس مسائل فرهنگی درخصوص ابزارهای تحول در نظام آموزشی ما چیستند و در کدام حوزهها نیاز به تحول بیشتر حس میشود؟ اظهارداشت :آموزش و پرورش یک سازمان اجتماعی گسترده است و بخشی از مشکلش ریشه در ذهنیت پدرها و مادرها دارد که در مراجعه به مدارس، مدیر و معلمان مدرسه را تحت فشار قرار میدهند و از آنها میخواهند که صرفاً اطلاعات فرزندانشان را افزایش دهند.
اگر اکثریت خانوادهها، در موقع مراجعه به مدارس، اول از معلمان و مدیران راجع به شرایط فرهنگی و تربیتی فرزندان خود سؤال کنند، انتظارات تربیتیشان را به مدرسه منتقل نمایند و در عین حال با مدرسه همکاری کنند، تحول سریعتری در آموزش و پرورش آغاز میشود.
وی افزود:از سویی دیگر، آموزش و پرورش به شدت تحت تأثیر جریانهای سیاسی جامعه است. به دلیل گستردگی آموزش و پرورش، همهی جریانهای سیاسی چشم طمع به تحولات درونی آن دارند. سیاستزدگی در سطوح مختلف آموزش و پرورش اجازه نمیدهد تحولات کیفی این نهاد مسیر منطقی خودش را طی کند. اینها مسائلی هستند که بعد از انقلاب با آنها روبهرو بودهایم. البته این مسائل در سالها و دورههای مختلف شدت و ضعف داشتهاند.
بنیانیان درخصوص نقش رسانه ها در این راستا گفت :از جهت دیگر، رسانههای عمومی مثل صداوسیما باید به تحولات آموزش و پرورش کمک کنند، اما نه تنها کمک نمیکنند، بعضاً با شیوهی تولید برنامههایشان باعث کُند شدن تحولات آموزش و پرورش میشوند. اگر ما بخواهیم افکار عمومی پدرها و مادرها را نسبت به آموزش و پرورش اصلاح کنیم، باید رسانهی ملی به کمک بیاید، اما متأسفانه رسانهی ملی معمولاً درگیر مسائل و مشکلات درونی خودش است و نمیتواند به مشکلات نهاد بزرگتری مثل آموزش و پرورش بپردازد. متأسفانه تا امروز این اتفاق نیفتاده است، اما امیدواریم که در آینده این موضوع برطرف شود.
لزوم ثبات در سیاست های کلان آموزش وپرورش
این استاد دانشگاه درپاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه مقام معظم رهبری همواره بر تحول در نظام آموزشی تأکید کردهاند، چرا آن طور که باید این اصلاحات صورت نمیگیرد؟
افزود:اگر سازوکارهای لازم را به شکلی تعبیه نکنیم که همهی عناصر تشکیلدهندهی آموزش و پرورش، از یک مدیر مدرسه در روستا تا یک مدیر دبیرستان در شهر و یا یک مدیرکل در استان یا یک معاون وزیر در تهران، همزمان تحول را آغاز کنند، هیچ وقت این تحول اتفاق نمیافتد. تا یک تغییر از سطوح بالا به پایین برسد، نسل مدیران متأثر از فضای سیاسی کشور عوض میشود و دوباره به اول خط برمیگردیم.
بنیانیان افزود:تحول در آموزش و پرورش مستلزم ثبات در سیاستهای کلان و یک حرکت همگانی از پایین تا بالای آموزش و پرورش است. ما آموزش و پرورش را مثل ساختارهای دیگر کوچک میشمریم و فکر میکنیم اگر در رأس آموزش و پرورش تحولی اتفاق افتاد و طرحی تهیه شد، منشأ تحول آموزش و پرورش خواهد بود. در حالی که این گونه نیست. این یک سند برای آغاز تحول است.
برای تحول در آموزش وپرورش مانند اصلاح یارانه ها عمل شود
نامبرده گفت :همان طور که برای اصلاح یارانهها در کشور زمینه را مهیا کردیم، برای طرح تحول در آموزش و پرورش هم باید یک عزم ملی در بیرون و داخل آموزش و پرورش به وجود بیاید. پدرها و مادرها و مسئولان نظام در سطوح مختلف باید آموزش ببینند. نمایندگان مجلس باید یاد بگیرند که به آموزش و پرورش فشار نیاورند و آدم خودشان را به عنوان رئیس فلان منطقهی آموزش و پرورش تحمیل نکنند، در شکلگیری شبکهی مدیریت دخالت نکنند تا مدیرها ثبات پیدا کنند و آموزش ببینند.
یکی از رسالتهای بزرگ آموزش و پرورش این است که از انتقال بخشهای غلط فرهنگ به نسل بعد جلوگیری کند. ما هنوز یاد نگرفتهایم که باید این انتظارات را به آموزش و پرورش منتقل کنیم. میخواهیم در خیابان و کوچه و بازار یا با نصب یک تابلو فرهنگسازی کنیم. مثلاً میبینیم مردم به قانون کمتوجهی میکنند و میخواهیم با چند تابلو در آنها تحول فرهنگی ایجاد کنیم، در حالی که باید این کار را از آموزش و پرورش شروع کنیم و نسل امروز را قانونپذیر و نظمپذیر کنیم.
عدم تناسب نظام آموزشی با گفتمان انقلاب اسلامی
دکتر بنیانیان درپاسخ به این پرسش که آیا نظام آموزشی ما با گفتمان اسلام و انقلاب و فرهنگ اسلامیـایرانی تناسب دارد؟ خاطرنشان ساخت :در حال حاضر، سالمترین و متدینترین سازمان و وزارتخانه همین آموزش و پرورش است. این موضوع قبل و بعد از انقلاب هم وجود داشت و در آینده هم همین طور خواهد بود. علت این است که اساساً آدمهای سالمی وارد آموزش و پرورش میشوند و فضای داخلی این مجموعه هم بسیار سالم است.
وی افزود:ضمن اینکه به دلیل صفای باطن دانشآموزان، تعامل آنها با معلمها موجب حفظ سلامت روحی معلمها میشود؛ اما از آنجایی که جامعه از مدرسه فقط کارهای آموزشی میخواهد، به تدریج، تربیت و گفتمان دینی و انقلابی در مدارس به یک کار حاشیهای برای گزارشدهی به سلسله مراتب مدیریت تبدیل شده است؛ یعنی خداینکرده در بعضی از مدارس یک عکس از نمازخانه میگیرند و به عنوان گزارش ارسال میکنند تا مثلاً بگویند مدرسهی ما مدرسهی خوبی است، چون در آن نماز برگزار میشود.کسی که در فضای آموزش و پرورش کار کرده باشد میفهمد درون مدارس باید فضای آزادی وجود داشته باشد تا بچهها راحت حرف بزنند و انتقادات و سؤالاتشان را مطرح کنند و بعد مربیهای مدرسه دلسوزانه پاسخ آنها را بدهند.
نقاط قوت وضعف سندتحول آموزش وپرورش
این استاد دانشگاه درخصوص نقاط قوت و ضعف سند تحول آموزش و پرورش اظهارداشت :این سندی که در حال حاضر تهیه شده طبیعتاً مطالب خوبی است، چون تکیهگاهش مبانی دینی است و جمعی از نخبگان روزهای متمادی برای تهیهی آن زمان صرف کردهاند. معمولاً ما در کشورمان برای اجرای این طرحها مشکل داریم. اجرای این حرفهای بسیار خوب، که ما از آخرین دین الهی استخراج میکنیم، دشوار است. طبیعتاً مبانی دین ما درستترین حرفهایی است که بشر میتواند به آنها برسد و همان طور که گفتم، این موضوع یک معلم و مدیر متفاوتی را میطلبد که فضای احترامآمیزی در مدارس ایجاد کنند. در واقع، قویترین مدیران جامعهی ما باید در بدنهی آموزش و پرورش باشند، چون میخواهیم بر اساس مبانی قرآنی و دینیمان انسان بسازیم. در واقع میخواهیم انسانی امروزی، متکی به وحی، قیامتباور و عاشق خدمت به مردم بسازیم. اینها مطالبی است که در این طرح تحول نوشته شده است.
دکتربنیانیان افزود:طبیعتاً وقتی میخواهیم به این هدف برسیم، باید به این بیندیشیم که با چه سازوکاری میتوانیم بهترین، قویترین و متدینترین نیروهای جامعه را در آموزش و پرورش به کار گیریم و همواره انگیزههای آنها را فعال نگه داریم تا این اهداف را محقق کنند. برای اینکه این اتفاق بیفتد، باید به همان نکاتی توجه کنیم که در سؤالهای قبلی مطرح کردم. در واقع باید معیشت، موقعیت اجتماعی، آموزش و همهی شرایط را برای معلمان و مدیران مدرسه فراهم کنیم.
وی خاطرنشان ساخت :تا زمانی که استعدادهای درخشان کشور فقط جذب صنعت نفت و پتروشیمی، بانک مرکزی و امثال اینها میشوند، امکان ندارد طرح تحول آموزش و پرورش در کشور ما موفق باشد. برای اینکه بهترین نیروهای کشور را به سمت دنیای مادیات میفرستیم. پیچیدهترین حرفهها در اسنادی هستند که بُعد انسانی دارند، اما افرادی به حوزههای علوم انسانی وارد میشوند که نتوانستهاند وارد رشتههای ریاضی و علوم تجربی شوند. تا زمانی که این معادله در کشور ما وجود دارد، قسمت بسیار ناچیزی از این اسناد شکل عملی به خودشان میگیرند.
این استاد دانشگاه با تاکید براینکه علاوه بر همهی اینها، بخشی از این مشکل مستلزم تحول در آموزش و پرورش است گفت : بخش عظیمی از آن مستلزم تحول در شیوهی ادارهی کشور است که من در سؤالات قبلی به آنها اشاره کردهام. ما باید فضایی را در کشور ایجاد کنیم که هر استعداد درخشانی آرزویش این باشد که اجازه بدهند در آموزش و پرورش معلم شود.
نامبرده افزود:معلم شدن در دبستان باید یک افتخار خیلی بزرگ باشد. اینها برای کشور ما خندهدار است، چون 30 سال است که میگوییم دیپلم برای معلم دبستان، فوقدیپلم برای راهنمایی و لیسانس برای دبیرستان لازم است، در حالی که تعلیم و تربیت در دبستان پیچیدهتر از دبیرستان است؛ همان طور که در پزشکی افراد تیزهوش متخصص کودکان میشوند، چون بچه نمیتواند بیماریاش را بگوید و دکتر باید تیزهوش باشد.اگر به شما بگویند فردی فوقتخصص قلب کودکان دارد، حتماً احساستان این است که او از یک فوقتخصص قلب بزرگسالان باید باسوادتر باشد. این در حالی است که روح بچه خیلی لطیفتر و تربیتش پیچیدهتر است. البته الحمدالله در سالهای اخیر از لیسانسهها هم برای تدریس در مقطع ابتدایی استفاده میشود، اما نوعاً در فضای آموزش و پرورش معلم دبستان آرزویش این است که یک روز راهنمایی درس بدهد و معلم راهنمایی دوست دارد در مقطع دبیرستان تدریس کند.